همدلی

ساخت وبلاگ

عینکم رفت زیر پام، خداروشکر زود فهمیدم اما گوشه های عدسی کمی شکست، درست زمانی اتفاق افتاد که می‌دونستم خیلی به پول احتیاج داریم. آقای خونه تا دیدند سریع پول دادن و گفتن حتما برای تعویض اقدام کنید خطر نداشته باشه.عینکم بدون فریم هست تاحالا کسی نفهمیده شکسته، فقط عدسیش حدود ۳۰۰ میشد پولُ نگه داشتم و چیزی به آقای خونه نگفتم که عینکمو عوض نکردم. تعویض خونه بیشتر از حدی که فکرشو کردیم خرج داشت و بعدش هم بیمه‌ی ماشین، دیگه رسماً حسابمون خالیه. نیازی نیست ما حرفمونو به هم بگیم هر چند اهل انکار غم هستیم ولی کاملا آشفتگی درونشو احساس می‌کردم گفتم از قبل مقداری به من پول دادید که نگه دارم غصه نخورید اصلا، اندازه‌ای هست که به آخر ماه برسه، احساس کردم نفس راحت کشید ولی همش می‌گفت من یادم نمیاد کی به شما پول دادم که نگه دارید! :)

همون پول به دادمون رسید تا جلوی مهمونا شرمنده نشیم، و مقداری هم از پس‌اندازی که همیشه دارم رفتم براش یک لباس قشنگ خریدم، بالاخره روز مرده ، باید غرورش حفظ بشه :) کیک هم خودم می‌پزم انقدر ازم الکی تعریف کردن که توی این یک سال سرآشپز شدم ، واقعا کیکهام خوشمزه ست هر چند برادرم هنوز باور نمیکنه :))

من عاشقی رو در همین چیزها دیدم در همین همدلی‌ها، به داد هم رسیدنها ، قشنگه :)

نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست، عاشقی شیوه‌ی رندان بلاکش باشد


راستی توی این عید قرار بود که بالاخره بریم مسافرت ولی بازم نشد، دعا کنید اولین سفرمون کربلا باشه:)

عیدی...
ما را در سایت عیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maftab8g بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1397 ساعت: 23:15