سالگرد

ساخت وبلاگ
اینکه من بیشتر از ربع قرن اجازه حضور در این دنیا را دارم برایم هیجان‌انگیز است. هر روز که می‌گذرد پخته‌تر می‌شوم هر آن ممکن است ته بگیرم و جزغاله شوم! با هر چیزی گریه نمی‌کنم و با هر حرفی نمی‌رنجم. هنوز ته‌مایه‌ای از لجبازیهای کودکی‌ام در من مانده و گاهی هم برای چیزهای کوچک دلم می‌شکند.
به ناکامی‌های دنیویم که فکر می‌کنم یاد پایان دنیا دلم را آرام می‌کند یاد یک جا به اندازه قدم که حتی نمی‌توانم پهلو به پهلو شوم! یاد تاریکی و تنهایی اول قبر مرا از تعلقات مادی‌ام جدا می‌کند و فکر جدایی از عزیزانم مرا با آنها مهربانتر از قبل می‌کند. روزی باید مقابل حضرت زهرا سلام الله علیها بایستم و پاسخگو باشم پس سعی می‌کنم همسر نمونه باشم تا شرمنده‌ی او نشوم. به چشمان تک تک شهدا نگاه کنم و بگویم برای اسلام چه کردم؟ پس پای آرمانهایم می‌ایستم. اما با همه‌ی اینها برای شبها و روزهای اول قبر که همه مرا رها کرده و منم و اعمالم فقط به یک چیز امیدوارم، و به شوق دیدار یک نفر تنگی و تاریکی قبر برایم شیرین است آن هم دیدار با مولا و سرورم امام رضا جان. او می‌آید و من بیشتر از ضربان قلبم به آمدنش یقین دارم، او سه بار می‌آید و در آن روزهای سخت همدم و مونس من می‌شود، من یقین دارم.همانطور که در رویا از او خواستم و آمد...

پ.ن) سال۹۴ روز ولادت مولاجان اولین روز شیفت خادمی من بود سومین سالگردش بر من مبارک است.
دعاگویتان هستم.
عیدی...
ما را در سایت عیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maftab8g بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 24 مرداد 1397 ساعت: 8:34